سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاداشت های پسرک زشت

صفحه خانگی پارسی یار درباره

اشک خدا . . .

سلام . . .

 

کوچیک تر که بودم فکر می کردم بارون اشک خداست


ولی مگه خدا هم گریه می کنه چرا باید دل خدا بگیره!!!!


دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم


اشک خدا را تو یه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت


کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم!


آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد


حس میکرم که آدما دل خدا رو شکستند و یا از یاد خدا غافل شدند


همه می گفتند باران رحمت خداست ولی حس کودکانه من می گفت


خدا دلش گرفته و از دست آدم بدا داره گریه میکنه......


کاشکی که بارون بزنه


به سقف و ایوون بزنه


کاشکی دلم پر بگیره


شادی رو از سر بگیره


کاش دوباره بارون بیاد


رو تن یاس و نسترن


کاشکی بوی خدا بیاد


تو کوچه و تو باغ من


.........................


کاش دوباره بارون بیاد


اشک خدا رو ببوسم!


تا که دلم جون بگیره


از غم دنیا.... نپوسم

 

 البته بزرگ هم شدم به این فکر

 

میکنم خدا دلش میگیره.

 

مثل امشب خدا دلش گرفته بدجوری

 

به گریه افتاده.هیچ جوری نمیشه

 

ساکتش کرد.

 

ما چه کردیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

 

امشب بوی باران بوی غربت میده.بوی دلتنگی.

صورتمو با اون آب بارون شستم دیدم .غربت صورتم رو خراش داد.دلتنگی اشکمو سرازیر کرد.

حالا من وخدا با هم میگرییم.صدای اون بلند تر به زمین میرسه ولی صدای من به هیچ جا نمیرسه..................................

نمیدونم اون منو می بینه یا نه..............؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگه منو دید اگه منو شنید بهش میگم

 آ خدا تنهام نذار ........................ (-_-)