سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاداشت های پسرک زشت

صفحه خانگی پارسی یار درباره

رویای بزرگی ...

    نظر

وقتی بچه بودم همیشه دلم می خواست زودتر « بزرگ » شوم.

همیشه دوست داشتم مثل آدم بزرگها لباس بپوشم ، مثل بزرگها حرف بزنم ،‌بگردم ، غذا بخورم ..

هرچی بزرگتر شدم رویای « بزرگ » شدن هر روز و شاید هر ساعت تفاوت می کرد.

وقتی به نوجوانی رسیدم فکر می کردم : دیگه دارم بزرگ میشم.

آرزو میکردم مثل بزرگترها به همه نگاه کنم ، فکر کنم ، تصمیم بگیرم ...

وقتی پا به سن جوانی گذاشتم حس میکردم از دید دیگران «من» دیگه اون پسر بازیگوش کوچولو نیستم. الان دیگه بزرگ شدم و می تونم تصمیم گیرم ، فکر کنم ، از بالا به کوچیکترها نگاه کنم و ...

اما اینها همش یک رویا بود ، من هنوز « بزرگ » نشده بودم ...

در خلال این سالها با تعاریف متعددی از «بزرگ» شدن برخورد کردم. حالا دیگه نمی دونستم برای چی اینقدر عجله داشتم « بزرگ » شم ؟

گاهی آرزو می کنم کاش هنوز کوچک بودم ، هنوز از پایین به قامت بلند بزرگها نگاه می کردم و فکر می کردم اینها دیگه بزرگی را از سر گذراندند.

کاش هیچ وقت « هم اندازه» بزرگترها نمی شدم که بخواهم ببینم خیلی از آدمهای حتی پیر هم هنوز « کوچک » اند.

هنوز نه فلسفه « بزرگ » شدن را فهمیده بودم ، نه هدف از آن و نه راه های رسیدن به بزرگان.

« بزرگ » شدن معلول علتهایی بود که نه معلول برایم قابل درک بود و نه علت برایم قابل تشخیص.

با کمی فکر و جستجو  فهمیدم مهمترین راه رسیدن به بزرگی  «دانستن» است.

خواندم ، نوشتم ، فکر کردم ، تجربه کردم ، خندیدم ، گریه کردم ، بازی کردم ، بردم ، رد شدم و ...

اما هنوز بزرگ نشده بودم .

با تامل بیشتری به تجاربم به نکته ای پی بردم که نیازی به فکر کردن هم نداشت چرا که مهمترین نکته در تحلیل شخصیت من این بود.من همیشه با انبوهی کار نیمه تمام مواجه هستم. اندیشه های بالقوه ی نابی که اگر تمامأ انجام می شد کمک زیادی به رویای « بزرگ »ی من میکرد.

با الهام از افکاربزرگی راه « بزرگ »ی را در فرهیختگی جستجو کردم و به نظرمن این تنها راهی بود که من را از این سردرگمی نجات میداد پس قدم در جاده ای گذاشتم که مثل همه جاده ها آدمهای زیادی جلو تر از ما بودند.

حالا خیلی بیشتر از قبل دوست دارم « بزرگ » شم. چون این جاده گرچه برایم نا آشنا و پایانش برایم نا پیدا ست اما من 

            « دگر به پایان نمی اندیشم ، که همین نا کجا آباد زیباست »