خواب رئیس جمهوری (-_-)
تا که سرمو روی بالشت گذاشتم دیگه نفهمیدم چی شد آخه چند دقیقه قبلش یه دونه کلوزپام خورده بودم .
چه خوابی بود ؟؟
هم دوسش دارم
هم ازش متنفرم . . .
بریم سر اصل مطلب :
خواب دیدم شده ام شخص اول مملکت ( رئیس جمهور ) . قرار بود از فرداش اولین روز کاری من باشه .
من فقط همین امروز را وقت داشتم تفریح کنم . سوار بر ماشین شدم و از خانه خارج شدم
اولین فکری که به ذهنم خورد این بود که اول بروم آرایشگاه موهایم را از این بی سر و سامانی در بیاورم
و مدل ساده کوتاه کنم نا سلامتی من رئیس جمهورم .
همچین که علی آقا داشت موهامو کوتاه میکرد حرف مخارج و زندگی و گرفتاری را پیش کشید
خیلی دلش پر بود ، حرفاش فکرمو مشغول کرد به خودم گفتم اگه جای علی بودی و علی جای تو چی می خواسی ازش ؟؟؟
تا اومدم بهش فکر کنم، دلم بهم گفت بابا یه امروزی را داری تفریح کنی ول کن این حرفا رو . . .
ما بی خیال این حرفای علی آقا شدیم و موهای بلند و پف کرده ی خود را با مدل ساده عوض کردیم و از آریشگاه بیرون اومدیم .
احساس تشنگی داشتم سوار ماشین شدم و دور زدم رفتم سراغ مغازه احمد آقا .
مثل همیشه بچه های بیکار در مغازه جمع شده بودن و هر کسی یک چیزی میگفت .
تا رسیدم احمد آقا حرف نصف کارشو داشت تکمیل میکرد ،
- خدایی میبینی آقا میاد یه خونه می خره 200 میلیون میزنه زمین
برج میاره بالا 300 روش سود میکنه
ما هم از صبح تا بوق شب باید بیایم چشم به مردم داشته باشیم تا ببینم کی میان مغازه خرید کنن ؟؟؟؟؟
از آه دمی گرفت و سینه رو پر از نفس کرد و اونو تا جون داشت به آسمون فوت کرد بعد خم شد از پایین
بطری آب معدنی را از یخچال بالا آورد و اونو محکم به ترازوی کهنه مغازه کوباند انگار که همه چیز
تقصیر این ترازوی زبان بسته باشد .
پولش را دادم و از مغازه بیرون آمدم بدون اینکه توجهی کرده باشم .
دوباره سوار بر ماشین شدم به طرف مقصد نامعلوم . . .
هم چی که فلکه رو داشتم دور می زدم یه لشکر آدمو دیدم که کنار جوی نشسته اند و منتظرن تا یکی
بیاد و ببرتشون سر کار !!!!
تا چشمم به دستای ترک خورده ، صورت سوخته و موهای سپید شده در جوانی افتاد از درون آهی کشیدم . . .
ناگهان دلم گفت باز شروع کردی . . . . و من برای گول زدن خودم گفت ام حتما در اسرع وقت کاری براشون میکنم
و از این آقایان هم گذشتم . رفتم و رفتم تا اینکه به چراغ زشت (قرمز) خوردم :
جوانی با موهای ژولیده ، کثیف و صورتی سیاه و در یک کلمه چنننننننندش
به شیشه ماشین کوبید و دستان بی رمقش را به سمت پایین آورد که یعنی شیشه را بده پایین کارت دارم :
به حرف آقا گوش کردیم و شیشه را تا نصفه دادم پایین
گفتم امری داشتی :
(به سختی فکشو باز کرد گفت :) - یه کمکی به من میکنی . . . حالم خرابه . . . خیلی گشنمه
تا اینو شنیدم دلم دوباره گرفت اما از ترس دلم سکووووووووووت کردم و برای آرامشم 500 تومان پول به این بیچاره دادم
و عذاب وجدانم را خفه کردم تا دیگر به فکر این مرد و امثال این مرد نیفتم
چراغ سبز شد و من به راه خود ادامه دادم .
در فکر خرید لباس بودم اونم توی این بازاری که یا لباسای دارن که یاد
دوران ابتدایی میفتم از بس کوتاهه یا هم
ژیگول و رنگارنگ . . .
از این مدل لباسا دارم اما من رئیس جمهورم شلوار لی چه معنی میده بپوشم
آستین کووووووووووووووووووتاه که دیگه نگو . . . .
توی این فکرا بودم که صدای زشتی را شنیدم ، برگشتم دیدم مردی گنده که گویا زبانش کارخانه تولید فحش باشد
مدام خانواده طرف مقابل را آباد میکند . . . دیگر طاقت نیاوردم و مشتی محکم بر فرمان بیچاره فرود آوردم
واز ته دل فریاد کردم . . .
چه مرگتونه . . .
مثل سگ و گربه افتادین به جون هم . . .
آخه چرا این همه بی حوصله شدین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا دیگه حوصلله همجنس خودتونو ندارین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا چشم دیدنه همو ندارین؟؟؟؟؟؟
چرا این قدر راحت به هم فحش میدن ؟؟؟؟؟؟
چراااااااا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چراااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
انگار که در مقابل کوهی ایستاده باشم دلم به من گفت :
تو چه مرگته این جوری داد میزنی ؟؟؟؟
چرا روزه خودتو خراب می کنی ؟؟؟؟؟
چراااااااا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چراااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نفس عمیقی کشیدم . به خودم اعتماد به نفس تعارف می کردم .
- تو یک رئیس جمهوری . . .
صبر داشته باش . . .
هنوز اول راهی . . .
سرم و رو فرمان ماشین گذاشتم تا آرامشی بگیرم . . .
بعد چند دقیقه سرمو برداشتم دیدم ماشین های مدل بالا پشت سر هم انگار که می خواهند بنزین بزنند .
اما این بار از بنزین خبری نبود ، کمی جلوتر دخترکی ایستاده بود .
تازه فهمیدم رقابت بر سر این دختره 14-15 ساله است !!!!!!!!!!!!!
اما ناگفته نمونه دختر نبود عروسک بگویم شبیه تر است .
از خودم پرسیدم :
واسه اینا چه برنامه ای داری ؟
در آینه که فقط چشمام و می دیدم سرمو تکان دادم و شانه بالا انداختم
چه کار باید کرد ؟؟؟؟؟؟؟
وقتی بودجه فرهنگی مملکت 2 درصد بیشتر نیست . . .
دیدام اگه ادامه بدم روزام را بر خودم حرام میکنم
زیر لب برای آرام کردن خودم می گفتم 2 درصد خودش کلی پوله . . .
اما صدام رو به قطع و وصل شدن افتاد
کم کم هاله ی جلوی چشمامو گرفت و همه چیز مات شده بود
دیگر طاقت نیاوردم زدم زیر گریه و چراهای بی پاسخ که در ذهنم مانند پاندول ساعت چپ و راست میرفت را بررسی کردم
طاقت نیاوردم
سرمو از شیشه ماشین بیرون کردم و سمت آسمون فریاد کردم
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ناگهان از خواب پریدم . . .
ولی ایکاش ادامه داشت تا ببینم به کجا میرسیدییییییییییییییم
نکته :
1 - خواهشا به کسی بر نخوره
2 - منظورم زیر سوال بردن شخص خواصی نبوده
3 - لوپ کلوم من :آرزو بر جوانان عیب نیست