چه با شکوه و غریبانه ایستاده ای
چه با شکوه و غریبانه ایستاده ای
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که
با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود...
ولی پدر ...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه
حفظ میکند خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر
از این حرفهاست فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که
چقدر دیگر میتواند بنویسد...